۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

بزن بریم!

تو را من چشم در راهم، شباهنگام
كه مي گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام ، در آن دم كه بر جا دره ها چون مرده ماران
خفتگانند
در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پای سرو كوهی دام
گرم يادآوری يا نه، من از يادت نمي كاهم
تو را من چشم در راهم...
(نیما یوشیج)

هیچ نظری موجود نیست: